توکلت علی الله
ساقی به روی من در میخانه باز کن
ساقی نامه؟
الا یا ایها ساقی ز می پر ساز جامم را
که از جانم فرو ریزد هوای ننگ ونامم را
وصف جمال لیلی؟ش
بشکنم این قلم وپاره کنم این دفتر
نتوان شرح کنم جلوه والای تو را
سنگ صبور ؟
راز دل نتوان پیش کسی باز نمود
جز بر دوست که خود حاضر وپنهانش نیست
نسخه ایی برای خود سازی؟
از هستی خویش رها باید شد
از دیو خودی خود جدا باید شد
ان کس که به شیطان درون سر گرم است
کی راهی راه انبیا خواهد شود
نشانه (مردان خدا)؟
فارغ از ما ومن است ان که به کوی تو خزید
ان که بگذشت ز پیدا و نهان درویش است
امر به معروف؟
فرهاد شو تیشه بر این کوه بزن
از عشق به تیشه ریشه کوه بزن
طور است و جمال دوست موسی
یاد همه چیز را جز او دور فکن
و اما عشق؟
من چه گویم که جهان نیست بهجر پرتو عشق
ذو الجلالی است که بر دهر و زمان حاکم اوست
راه ورسم عاشقی ؟
راه ورسم عشق بیرون از حساب ما و توست
ان که هوشیار است و بیدار است مست باده نیست
معجزه عشق؟
ز
معجزه عشق تو ندانی زلیخا داند
که برش یوسف محبوب چنان زیبا شد
صدای سخن عشق ؟
هر چه گوید عشق گوید هر چه سازد عشق سازد
من چه گویم ؟من چه سازم ؟من که فرمانی ندارم
دل کاغذی ؟
دل که اشفه روی تو نباشد دل نیست
ان که دیوانه خال تو نشد علاقل نیست
کربلای معلی؟
خانه عشق است و منزلگاه عشاق حزین است
پایه ان برتر از دروازه عرش برین است
در مقام بقیع ؟
این سرا بار فکن میخورد گان راه یار است
با پریشان حالی ومستی و بیهوشی قرین است
حرم امام رضا؟
عاکف این کعبه وارسته ز مدح این وان است
خادم این میکده دور از ثنای ان واین است
اداب بندگی؟
اهل دل را به نیایش اگر ادابی هست
یاد دیدار رخ و موی تو اداب من است
